پسرها مهندس مي شوند دخترها دکتر؟!
پسرها مهندس مي شوند دخترها دکتر؟!
پسرها مهندس مي شوند دخترها دکتر؟!
آمار رتبه هاي برتر کنکور در سال هاي اخير مي گويد موفقيت دخترها در رشته هاي علوم تجربي و انساني بيشتر است اما در رياضيات موفقيت کمتري دارند
بررسي هاي نتايج کنکور نشان مي دهد در برخي رشته ها دختران موفقيت بيشتري کسب مي کنند و پسرها در برخي رشته هاي ديگر.
شايد اگر چنين اطلاعاتي از بررسي نتايج يک سال به دست مي آمد مي توانستيم آن را تصادفي بدانيم اما تکرار شدن اين اتفاق در سال هاي مختلف باعث مي شود که نتيجه ديگري ازآن بگيريم. نگاهي به ده نفر برتر کنکور رياضي در چهار سال اخير نشان مي دهد که پسرها 35 نفر از اين 40 نفر برگزيده بوده اند؛ در حالي که در رشته علوم انساني دخترها 30 نفر بوده اند و تنها ده نفر از برترين هاي سال 86 تا 89 علوم انساني پسرها بوده اند. در رشته تجربي اوضاع کمي متعادل تراست. 16 نفر از 40 برگزيده اين چهار سال پسر بوده اند و از ميان برترين هاي علوم تجربي 24 نفر هم دختر بوده اند.
تفسيرها در مورد علت اين اتفاق بسيار است. عده اي تفکيک هاي جنسيتي در رشته هاي مختلف را دليل اين موضوع مي دانند وبسياري تفاوت در ساختار مغز و استعدادهاي متفاوت را دليل تفاوت در آمار قبولي دختران و پسران در رشته هاي مختلف مي دانند. دکتر رضا محقق، روانپزشک دراين مورد مي گويد: «تفاوت هاي تحصيلي بين دختران و پسران ريشه در تفاوت هاي زير دارد: استعداد و قابليت مغز براي يادگيري و حافظه، مهارت هاي فردي ،نحوه تربيت خانوادگي، تعامل هاي مختلف معلم، شاگردي در دوران مدرسه.»
محقق اين تفاوت ها را چنين توضيح مي دهد:« اگرچه باور شايع براين است که پسران در توانايي هاي رياضي و دختران در مهارت هاي کلامي برترند ولي تحقيقات تفاوت هاي اندکي را نشان مي دهد. پسرها در رياضي وعلوم و دخترها در فنون زباني، خواندن ونوشتن برتري هايي نسبت به هم دارند. در رياضي دخترها تا آغاز نوجواني به پسرها پيشي و برتري دارند ولي پس از آن پسرها در حل مسائل رياضي عملکرد بالاتري دارند؛ اگرچه در مهارتهاي محاسباتي تفاوتي وجود ندارد.»
شيرواني مقدم، کارشناس امور آموزش قلم چي مي گويد: «آنچه من دراين سال ها در تجربياتم به دست آورده ام نشان داده که پسرها معمولاً اشتياق بيشتري براي وارد شدن به رشته رياضي و در نهايت انتخاب رشته هاي فني دارند و دخترها ترجيح مي دهند که رشته تجربي را انتخاب کنند که ساختارش نوع علاقه خانم ها را بيشتر طلب مي کند. تحليلي که خيلي ها از اين اتفاق دارند اين است که رشته هاي رياضي مردانه تر است و بيشتر با روحيات مردان سازگار است؛ در حالي که رشته هاي تجربي زنانه تر است وهم نوع درس هايش و هم بازار کارش به علايق زنان نزديک تر است. در سال هاي قبل ما مي ديديم که بيشتر دانش آموزاني که پايه درسي ضعيفي دارند به سمت رشته علوم انساني مي آمدند؛ در حالي که امروزه با بالاتر رفتن سطح فکر جامعه و رشد فکري خانواده ها، اين رشته هم جايگاه خود را پيدا کرده است از طرف ديگر بازار کار هم دراين رشته بهتر شده و به همين دليل پسرهاهم به سمت رشته هاي علوم انساني آمده اند.»
آمارها نشان دهنده گرايش بيشتر دختران به علوم انساني است. دکتر محقق دراين مورد معتقد است:«دخترها زودتر از پسرها شروع به خواندن مي کنند و کمتر از پسرها با مشکلات خواندن روبه رو هستند. آنها همچنين لغات بيشتري را به طور صحيح هجي مي کنند. اين درحالي است که عملکرد پسران در علوم به طور چشمگيري بهتر از دختران است.» شيرواني مقدم هم براساس تجربياتش چنين دليلي را براي اين موفقيت مي آورد:«معمولاً در جامعه ما با توجه به فرهنگ خانواده ها دخترها اجباري براي کارکردن ندارند يا لااقل ديرتر به فکر کار مي افتند و اين موضوع در انتخاب رشته آنها هم تاثير مي گذارد. پسرها دوست دارند زودتر به بازار کار وارد شوند و به همين دليل رشته هايي را انتخاب مي کنند که آنها را سريع تر به اين نتيجه مي رساند. در انتخاب رشته تحصيلي اغلب دانش آموزان نگراني هاي شغلي را هم لحاظ مي کنند و بر اساس بازار کاري که براي رشته مورد نظر وجود دارد اولويت هايشان را مشخص مي کنند.»
دکتر محقق در مورد تفسير متفاوت جامعه از مهارت هاي دو جنس مي گويد:«تحقيقات نشان داده که موفقيت هاي دختران به عوامل بيروني مثل شانس يا آساني تکليف نسبت داده مي شود اما موفقيت پسران را ناشي از توانايي آنها مي دانند. شکست دختران نيز به عوامل بيروني و شکست پسران به عدم تلاش آنان مربوط دانسته مي شود. از طرفي موفقيت دختران در رياضيات به تلاش مفرط آنان و موفقيت پسران در رياضيات به قابليت و توانايي آنها ربط داده مي شود.» او نظريات يادگيري دراين مورد را اين گونه توضيح مي دهد:«درنظريه ذاتي بودن اين قابليت ها که مبتني برعلاقه و اعتقاد دختران است، دختران بيشتر احتمال دارد که باور کنند وقتي در تکليفي با شکست مواجه مي شوند، نمي توانند کاري انجام دهند. برعکس ،پسران که به احتمال بيشتر طرفدار نظريه هوشمندي هستند، شکست را ناشي از فقدان کوشش مي دانند و توفيق را به پاي افزايش شايستگي و توانايي مي گذارند. از نظر مغزي دختران با غلبه نيمکره راست و پسران با غلبه نيمکره چپ مغز عمل مي کنند و همين امر باعث مي شود که دختران در امور خواندني، نوشتني، حافظه اي ،شهودي ،هيجاني و ارتباطي و پسران در امور منطقي ،استدلالي، حل کردني، استنتاجي و آزمون پذير گرايش و علاقه مندي نشان دهند».
منبع:نشريه همشهري مثبت، شماره مسلسل 182.
بررسي هاي نتايج کنکور نشان مي دهد در برخي رشته ها دختران موفقيت بيشتري کسب مي کنند و پسرها در برخي رشته هاي ديگر.
شايد اگر چنين اطلاعاتي از بررسي نتايج يک سال به دست مي آمد مي توانستيم آن را تصادفي بدانيم اما تکرار شدن اين اتفاق در سال هاي مختلف باعث مي شود که نتيجه ديگري ازآن بگيريم. نگاهي به ده نفر برتر کنکور رياضي در چهار سال اخير نشان مي دهد که پسرها 35 نفر از اين 40 نفر برگزيده بوده اند؛ در حالي که در رشته علوم انساني دخترها 30 نفر بوده اند و تنها ده نفر از برترين هاي سال 86 تا 89 علوم انساني پسرها بوده اند. در رشته تجربي اوضاع کمي متعادل تراست. 16 نفر از 40 برگزيده اين چهار سال پسر بوده اند و از ميان برترين هاي علوم تجربي 24 نفر هم دختر بوده اند.
تفسيرها در مورد علت اين اتفاق بسيار است. عده اي تفکيک هاي جنسيتي در رشته هاي مختلف را دليل اين موضوع مي دانند وبسياري تفاوت در ساختار مغز و استعدادهاي متفاوت را دليل تفاوت در آمار قبولي دختران و پسران در رشته هاي مختلف مي دانند. دکتر رضا محقق، روانپزشک دراين مورد مي گويد: «تفاوت هاي تحصيلي بين دختران و پسران ريشه در تفاوت هاي زير دارد: استعداد و قابليت مغز براي يادگيري و حافظه، مهارت هاي فردي ،نحوه تربيت خانوادگي، تعامل هاي مختلف معلم، شاگردي در دوران مدرسه.»
محقق اين تفاوت ها را چنين توضيح مي دهد:« اگرچه باور شايع براين است که پسران در توانايي هاي رياضي و دختران در مهارت هاي کلامي برترند ولي تحقيقات تفاوت هاي اندکي را نشان مي دهد. پسرها در رياضي وعلوم و دخترها در فنون زباني، خواندن ونوشتن برتري هايي نسبت به هم دارند. در رياضي دخترها تا آغاز نوجواني به پسرها پيشي و برتري دارند ولي پس از آن پسرها در حل مسائل رياضي عملکرد بالاتري دارند؛ اگرچه در مهارتهاي محاسباتي تفاوتي وجود ندارد.»
شيرواني مقدم، کارشناس امور آموزش قلم چي مي گويد: «آنچه من دراين سال ها در تجربياتم به دست آورده ام نشان داده که پسرها معمولاً اشتياق بيشتري براي وارد شدن به رشته رياضي و در نهايت انتخاب رشته هاي فني دارند و دخترها ترجيح مي دهند که رشته تجربي را انتخاب کنند که ساختارش نوع علاقه خانم ها را بيشتر طلب مي کند. تحليلي که خيلي ها از اين اتفاق دارند اين است که رشته هاي رياضي مردانه تر است و بيشتر با روحيات مردان سازگار است؛ در حالي که رشته هاي تجربي زنانه تر است وهم نوع درس هايش و هم بازار کارش به علايق زنان نزديک تر است. در سال هاي قبل ما مي ديديم که بيشتر دانش آموزاني که پايه درسي ضعيفي دارند به سمت رشته علوم انساني مي آمدند؛ در حالي که امروزه با بالاتر رفتن سطح فکر جامعه و رشد فکري خانواده ها، اين رشته هم جايگاه خود را پيدا کرده است از طرف ديگر بازار کار هم دراين رشته بهتر شده و به همين دليل پسرهاهم به سمت رشته هاي علوم انساني آمده اند.»
آمارها نشان دهنده گرايش بيشتر دختران به علوم انساني است. دکتر محقق دراين مورد معتقد است:«دخترها زودتر از پسرها شروع به خواندن مي کنند و کمتر از پسرها با مشکلات خواندن روبه رو هستند. آنها همچنين لغات بيشتري را به طور صحيح هجي مي کنند. اين درحالي است که عملکرد پسران در علوم به طور چشمگيري بهتر از دختران است.» شيرواني مقدم هم براساس تجربياتش چنين دليلي را براي اين موفقيت مي آورد:«معمولاً در جامعه ما با توجه به فرهنگ خانواده ها دخترها اجباري براي کارکردن ندارند يا لااقل ديرتر به فکر کار مي افتند و اين موضوع در انتخاب رشته آنها هم تاثير مي گذارد. پسرها دوست دارند زودتر به بازار کار وارد شوند و به همين دليل رشته هايي را انتخاب مي کنند که آنها را سريع تر به اين نتيجه مي رساند. در انتخاب رشته تحصيلي اغلب دانش آموزان نگراني هاي شغلي را هم لحاظ مي کنند و بر اساس بازار کاري که براي رشته مورد نظر وجود دارد اولويت هايشان را مشخص مي کنند.»
دکتر محقق در مورد تفسير متفاوت جامعه از مهارت هاي دو جنس مي گويد:«تحقيقات نشان داده که موفقيت هاي دختران به عوامل بيروني مثل شانس يا آساني تکليف نسبت داده مي شود اما موفقيت پسران را ناشي از توانايي آنها مي دانند. شکست دختران نيز به عوامل بيروني و شکست پسران به عدم تلاش آنان مربوط دانسته مي شود. از طرفي موفقيت دختران در رياضيات به تلاش مفرط آنان و موفقيت پسران در رياضيات به قابليت و توانايي آنها ربط داده مي شود.» او نظريات يادگيري دراين مورد را اين گونه توضيح مي دهد:«درنظريه ذاتي بودن اين قابليت ها که مبتني برعلاقه و اعتقاد دختران است، دختران بيشتر احتمال دارد که باور کنند وقتي در تکليفي با شکست مواجه مي شوند، نمي توانند کاري انجام دهند. برعکس ،پسران که به احتمال بيشتر طرفدار نظريه هوشمندي هستند، شکست را ناشي از فقدان کوشش مي دانند و توفيق را به پاي افزايش شايستگي و توانايي مي گذارند. از نظر مغزي دختران با غلبه نيمکره راست و پسران با غلبه نيمکره چپ مغز عمل مي کنند و همين امر باعث مي شود که دختران در امور خواندني، نوشتني، حافظه اي ،شهودي ،هيجاني و ارتباطي و پسران در امور منطقي ،استدلالي، حل کردني، استنتاجي و آزمون پذير گرايش و علاقه مندي نشان دهند».
منبع:نشريه همشهري مثبت، شماره مسلسل 182.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}